امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

پسرم تو يكي از رازهاي خلقتي

وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید   وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید   وقتی زمین ناز تو را در آسمان ها می کشید   وقتی عطش طعم تو را با اشک هایم می چشید   من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی   چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی   یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود   آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود   وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد   آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد   من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی   چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی   ...
26 شهريور 1391

معذرت خواهي

الهي راز دل با تو چه گويم كه تو خود راز دلي دانه و لانه و بال و پر و پرواز دلي سلام گل مامان چند وقتيه بخاطر شرايط نامساعد و ابري بودن دلم به وبت سر نزدم چون ترسيدم يه وقت خداي نكرده ابري بودن هواي دلم باعث خيس شدن چشماي قشنگ تو بشه از خداي مهربون مي خوام اين حال و هوا ديگه به سراغم نياد. امير مامان دوستت دارم از اينجا تا خود خدا   گاه می توان براى یک دوست چند سطر سکوت به یادگار گذاشت،   تا او در خلوت خود هر طور که خواست آن را معنا کند...     ...
25 شهريور 1391

اولين ها

كلوچه شيرين ما  اولين كلمه اي كه بيان كرد  اواسط سه ماهگيش بود كه گفت(با) بود و اين به نظر ما  كه خيلي ذوق كرده بوديم  يعني بابا قربونت برم  كه شيرين ترين لحظات زندگي را به ما هديه كردي       نفسم  این عکس را با هزار ذوق از لحظه ای که تونستی بشینی گرفتیم اون موقع ٥ماهت بود.         ...
21 شهريور 1391

لالایی

  لالایی کن بخواب خوابت قشنگه گل مهتاب شبات هزار تا رنگه یه وقت بیدار نشی از خواب قص ه  يه وقت پا نزاری تو شهر غصه لالایی کن مامان چشماش بیداره مثل هر شب لولو پشت دیواره   دیگه بادبادك تو نخ نداره   نمی رسه به ابر پاره پاره                     ...
21 شهريور 1391

اولین روز

پسر گلم  اولین بار که دیدم رو هیچ وقت فراموش نمی کنم سلام ای شوق دیداری که هر لحظه به غارت میبری دل را سلام ای اولین لحظه سلام ای اولین دیدار  سلامی از دل تنها سلامت می کنم ای یورش خورشید مثال بارش ابری ، که بر دل میزند باران         به سان شعله آتش که می بارد زتنهایی سلام ای اوج بی تابی سلام ای شوق دیداری که می راند ز تنهایی دل پژمرده من را تمام تار و پود من به تاراج تو می باشد بلی این بار من هستم من سرما زده در اوج تنهایی نمی خواهی ز من پرسی ز تاراج دل و دینم ترنمهای دلداری به یغما می برد دل را به تنهایی که میدانی.       &nbs...
21 شهريور 1391

حجكم مقبول پسرم

      حج يعني صیقل روح و شروعی دوباره. حج، فرصتی است اندک، جهت زدودن رنگ ریا و تزویر، برای تماشای جمال یار. حج ، میهمانی بزرگ خداوند است. حج، از خود رستن و به خدا رسیدن است. ما آمديم و خدا را شكر و هزاران بار شكر كه توفيق ديدن حرم پيامبر اكرم (ص) ، و خانه پر از ابهت كعبه چشمانمان را نوازش كرد. پسر گلم از خدا خواستم سفرهاي اين چنين پر از معنويت به دفعات قسمتت باشه به اميد خدا  اميدواريم كه نصيب همه آرزومندان باشد انشاءالله     ...
21 شهريور 1391

دلتنگي هاي مامان مريم

زندگی باید کرد ! گاه با یک گل سرخ گاه با یک دل تنگ گاه با سوسوی امیدی کمرنگ زندگی باید کرد ! گاه با غزلی از احساس   گاه با خوشه ای از عطر گل یاس زندگی باید کرد !   گاه با ناب ترین شعر زمان گاه با ساده ترین قصه یک انسان   زندگی باید کرد ! گاه با سایه ابری   سرگردان   گاه با هاله ای از سوز پنهان گاه باید روئید   از پس آن باران گاه باید خندید   بر غمی بی پایان   لحظه هایت بی غم ............   روزگارت آرام ........ ...
4 شهريور 1391

عاشقتم شاهزاده كوچولوي مامان

میـخوام یه قـصری بـسـازم پنجره هـــــاش آبی بــاشه   من بـــاشم و تــو باشی و یک شب مهتـــــابی باشه امشب میـخوام از آســمون یــاسـای خـوشبــو بچیـنـم   امشب میخوام عکس تو رو تــو خــواب گلــها بـبـیـنـــم کــاشکی بدونـی چشماتو به صـد تــا دنیــا نمــی دم   یه مــوج گیـســوی تــو رو به صد تـــا دریــا نمـی دم   کــاش تــو هوای عاشقی همـیـشه پیـشـم بـمونـی   از تــو کــتــــاب زنــدگــی حـرفــای رنـگــی بخـونـی   حـتـی اگــه دلـت نــخـواد اســم تــو، تـــو قلب منه   چـهـره ی تـو یــادم مـیاد وقتــی کـه بـــارون میزنه   امـشب میـخوام...
1 شهريور 1391

زمزمه های مادرانه

             پسرم ، عزيزم ، قشنگم ، گل ماماني براي تو مي نويسم براي تو كه شادي زندگيمان را چندين برابر كردي براي تو كه بداني چقدر دوستت دارم   . نمي دانم   همه   مامانهاي دنيا اينقدر عاشقند ؟ اينقدر از لحظه لحظه بودن با دلبندشان لذت مي برند ؟ اينقدر   خدا را شكر گذارند كه موهبت داشتن فرزند   نصيب   آنها شده است   بي خود نيست كه مي گويند بهشت زير پاي مادران است بهشت همين زندگي شيرين است كه با وجود تو داريم . بهشت   اين است كه هيچ غصه اي در قصه مان نداريم . عزيزكم ، نفسم ، عسلم هر روز به شوق ديدار تو ، بوييدن تو ، گفتن صبح بخير و تر...
21 شهريور 1390

تولد

وقتی تصمیم گرفتیم تو به زندگیمون بیایی یه آرزوی کوچک کردیم و فکر می کنم درست تو همون لحظه بود که فرشته ها صدامونو شنیدند  اونو به آسمان بردنند و اون رویای زیبا به واقعیت پیوست   توی یک روز قشنگ پاییزی يعني ٢١ آبان سال 1388 ساعت 12:45  دقيقه مصادف با شب با فضيلت دحو الارض در بيمارستان كسري  بدنیا آمدی و ما تو رو عاشقانه در  آغوش گرفتیم و خدا را شکر گفتیم به خاطر زیباترین هدیه اش به ما                           ...
21 شهريور 1390
1